شکل رفتار با جنس مخالف
على زینتى
ترم اول هستم و تازه با محیط دانشگاه آشنا شدهام. لطفاً درباره رابطه دختر و پسر در دانشگاه و شرایط آن برایم توضیح دهید.
همانگونه که خود مىدانید، تاکنون در محیط تحصیلى کمتر با جنس مخالف برخورد داشتید. در مقاطع تحصیلى قبلى، یعنى دوره دبستان، راهنمایى و دبیرستان با فضاى آموزشى مختلط مواجه نبودید و زندگى آموزشى شما فارغ از حضور جنس مخالف بود و در این محیطها، تعامل و برخوردى با جنس مخالف نداشتید. شاید محیط دانشگاه، اولین تجربه برخورد مستقیم و بى واسطه شما با جنس مخالف است. بر این اساس، با شکل این نوع ارتباط و پیامدهاى مثبت و منفى و راهکارهاى کنار آمدن با این پدیده، آشنایى ندارید. پر واضح است که همین نا آشنایى مىتواند موجب خسران و ضرر آموزشى گردد و ممکن است که به جاى سود علمى و آموزشى، ضرر اجتماعى، اخلاقى و حیثیتى نیز به شما تحمیل کند و بدون قصد و برنامه قبلى، شما را از هدف دور کرده، به سمت انحرافهاى پیشبینى نشده ببرد. بر این اساس، آگاهى از مواجه صحیح با این پدیده و ارتباط سالم و صحیح داشتن با جنس مخالف و شناخت از شرایط، آداب و مقررات این نوع ارتباط و برخورد با این پدیده براى شما لازم و ضرورى است. از این رو، به منظور روشنگرى، نکاتى را تقدیم مىداریم:
اما قبل از پرداختن به جزئیات مورد نظر توجه شما را به یک نکته اساسى جلب مىکنیم که کلید ارتباط با تمام انسانها را در تمام محیطها در دستتان مىنهد.
انسان، هرگز بىارتباط با دیگران زندگى نکرده است و اگر چه سطح و نوع ارتباطها تنوع مىپذیرد، ولى ارتباطات انسانى، هیچگاه قطع نشده است؛ زیرا براى آدمى، ارتباط با همنوع یک ضرورت است. نوع و کیفیت ارتباط را اهداف و اغراض ما تعیین مىکند. به این سبب، گاهى ارتباط آموزشى است، گاهى اقتصادى، گاهى فرهنگى و برخى اوقات اجتماعى. هدف یک ارتباط، در قالب پیام مبادله شده، فراهم مىشود و به دست مىآید. افزون بر آن که هر نوع ارتباطى، شرایط خاص خود را دارد که باید رعایت گردد تا ارتباط به هدف خود برسد. یک مجموعه داراى اصول و قواعدى کلى است که باید در تمام ارتباطها رعایت گردد. یکى از این اصول، این اسم که هرگز ارتباطها نباید با همدیگر همپوشى و تداخل نمایند؛ یعنى در ضمن یک ارتباط، نباید هدف گم شود. پیام مبادله شده که معین کننده نوع ارتباط است، باید محدود و منحصر به همان نوع ارتباط باشد؛ مثلاً در ضمن یک ارتباط اقتصادى نباید ارتباط خانوادگى و پیام خانوادگى مبادله شود. این تداخل، موجب ضرر به هر دو نوع ارتباط خواهد شد و هر دو را از اهدافشان دور مىسازد و همچنان که اگر در ضمن ارتباط آموزش، حواس شما متوجه مطالب دیگر شود، موجب افت کیفیت آموزش مىشوید. در ارتباط دیگر نیز تداخل پیامها، موجب افت سطح ارتباط مىشود. پس باید به اصول ارتباطهاى انسانى پاى بند بود تا بتوان به اهداف ارتباطها دست یافت.
شاید توجه دارید که علت اصلى حضورتان در دانشگاه - همان گونه که از نام این محیط پیداست - تحصیل دانش و علم است و نه تحصیل چیز دیگر؛ از این رو، ارتباط اساسى و اصلى شما با تمام افراد در این محیط، یک ارتباط آموزشى است و اگر ارتباط دوستى یا اقتصادى و... برقرار شود، در مسیر تکمیل ارتباط آموزشى و یا مقدمهاى جهت رسیدن به اهداف آموزشى است. اگر در دانشگاه در پرتو یک ارتباط اقتصادى، لوازم التحریر، فیش غذا، لباس و... تهیه مىکنید، همه براى تأمین اهداف آموزشى و تحصیل علم و دانش است. هر رفتار و یا ارتباطى که شما را از این هدف دور کند، آفت زندگى دانشجویى و انحراف از مسیر ارتباط آموزشى تلقى مىشود.
هر ارتباط دیگرى غیر از ارتباط آموزشى، فقط یک عامل مزاحم است و باید آنها را از مسیر زندگى دانشجویى خود حذف کنید تا بتوانید به اهداف علمى و معرفتى خو نایل آیید.
پس از دیدگاه تعلیم و تربیت، ارتباط با جنس مخالف، یک عامل مزاحم است و در اولین گام، سطح تمرکز شما را کاهش مىدهد. کافى است یک پیام غیر آموزشى از جنس مخالف نظر شما را به خود جلب نماید تا ساعتها فکر و ذهن شما را به خود مشغول سازد. توجه دارید که تا کنون تنها با تکیه بر دیدگاه تعلیمى و تربیتى، به بررسى این پدیده پرداختهایم و نتیجه سخن آن که هر عمل و ارتباطى که ارتباط آموزشى و فعالیت تحصیلى شما را تحت الشعاع خود قرار دهد و کمیت و کیفیت دانش اندوزى شما را کاهش دهد، باید از زندگى دانشجویى شما حذف شود.
توجه داریم که تأثیرمزاحمتى ارتباط با جنس مخالف، هرگز نه قابل کتمان است و نه با مزاحمتهاى دیگر - همانند سرو صدا - قابل مقایسه مىباشد؛ یعنى کسى نیست که بگوید ارتباط با جنس مخالف، همانند خرید لوازم التحریر مقدمهاى براى تحصیل موفق است؛ زیرا بروز عامل مزاحم، برابر است با افت تحصیلى و افزون بر این، تحقیقات انحام گرفته و تجربیات افراد مبتلا به ارتباط با جنس مخالف، گویاى افت شدید تحصیلى این گونه افراد است.
موضوع ارتباط با جنس مخالف، تنها نظر دانشمندان و صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب نکرده است؛ بلکه این مسئله از دیدگاه فقهى، حامعه شناختى، روان شناختى و... نیز مورد بررسى قرار مىگیرد. اینک از دیدگاه روان شناختى این مسئله را مورد بررسى کوتاه قرار مىدهیم.
1. دهنده پیام. 2. گیرنده پیام. 3. محتواى پیام. 4. کانال. 5. رسانه. از بین این امور، بیشترین تأثیر و نقش تعیین کننده، نقش اصلى آن، مؤلفه سوم (محتواى پیام) است. آن چه یک ارتباط را از دیگر ارتباطها متمایز مىسازد، محتوا و پیام است. حال سخن این است که در ارتباط دوستى با جنس مخالف، چه نوع پیامى مبادله مىگردد که آن را ارتباط دوستى با جنس مخالف مىگویند؟ چرا ارتباط با استاد در کلاس درس را ارتباط دوستى نمىگویید و یا ارتباط با دفتردار دانشگاه را ارتباط آموزشى و دوستى مىگویید؟ آیا چیزى جز محتوا و پیام مبادله شده، مىتواند نقش مؤثر و تعیین کنندهاى داشته باشد؟ اینک باید مشخص کنیم که در ارتباط دوستى با جنس مخالف، محتوا و پیام مبادله شده چیست که آن را از دیگر ارتباطها، همانند اقتصادى، سیاسى، اجتماعى و... متمایز مىسازد؟
آن چه در ارتباط با جنس مخالف مبادله مىشود، محبت و عشق است؛ ولى محبتى که یک همجنس از ارائه آن ناتوان است. از این رو به سراغ جنس مخالف مىرویم؛ پس محبت از نوع جنسیتى است و اگر پیام آرامش، سکون و... نیز مبادله مىگردد، رنگ جنسیتى - نه جنسى - پذیرفته است. در این نوع ارتباط چون قواعد و شرایط و تعهدات طرفین تعریف نشده است و به صورت ناقص از فرهنگ غربى اقتباس شده است، با پیامد منفى فراوانى همراه مىباشد؛ مثلاً چون سطح دوستى تعریف نشده، دوستان در برابر همدیگر احساس تعهد نمىکنند که معمولاً با خیانت، بى وفایى، شکست و... همراه است.
گاهى اوقات به واسطه این که سطح دوستى و ارتباط تعریف نشده است، اندک اندک از ارتباط دوستى فراتر رفته، همسان با ارتباط خانوادگى و کارکردهایى از آن دست مىشود و چون شرایط آن با توافق طرفین قرین نشده، به هتک حیثیت اجتماعى و چه بسا خسارتهاى جبرانناپذیر - به ویژه از طرف دختر - همراه مىشود و هرگز کسى در ابتدا پیش بینى نمىکند که این دوستى، به این نقطه ختم شود؛ ولى کم کم به جایى مىرسد که سرمایهاى جز ندامت باقى نمىماند.
بنابراین چون در فرهنگ دینى و عرف ایرانى ما، این نوع ارتباط هنوز تعریف نشده و شرایط، مقررات و آداب، تعهدهاى طرفین تعیین شده است، نباید به سراغ آن برویم؛ چون هر ارتباطى که از شرایط، آداب و تعهد لازم فارغ باشد، نه تنها به هدف خود نمىرسد، بلکه جز خسارت نتیجهاى ندارد. اگر ارتباط اقتصادى با آداب، شرایط و تعهدهاى بیگانه باشد، نه تنها سود نمىدهد، بلکه خسارت اقتصادى تنها نتیجه آن خواهد بود. در این نوع ارتباط هم، وضعیت به همین منوال است.
در ارتباط دوستى با جنس مخالف، آن چه در معرض خسارت و ضرر (و یا بهتر بگوییم تهدید) قرار مىگیرد، مال، سرمایه و تحصیل دانش نیست؛ بلکه آبرو و پاکى است که اگر از کف رود، هرگز جبرانپذیر نیست. آیا انسان عاقل حاضر است که در یک ارتباط دوستى فاقد تعهد لازم الاجرا و غیر قابل نقض، حیثیت خود را در معرض آسیب و خطر قرار دهد؟ اگر این ضرر رخ داد، چه کسى آن را جبران مىکند و آیا آبروى بر باد رفته، قابل برگشت است؟ بسیار افرادى که هرگز گمان نمىکردند به بى آبرویى و از دست دادن آبرو و... مبتلا شوند؛ ولى مبتلا شدند. بنابراین، از دیدگاه روان شناختى بین فردى نیز چون ارتباط دوستى با جنس مخالف فاقد شرایط یک ارتباط سالم مىباشد و ویژگىهاى لازم در مؤلفههاى آن رعایت نشده است، یک ارتباط شکست خورده و مقرون به آسیب مىباشد و تا زمانى که به یک تعهد طرفینى همراه با رعایت آداب و شرایط منتهى شود، باید از آن سخت اجتناب کرد.
حال که ارتباط با جنس مخالف در فضاى آموزشى و غیر آموزشى ممنوع است، پس شکل رفتار ما با جنس مخالف چگونه باید باشد؟
به طور کلى در جامعه ما چند شیوه برخورد وجود دارد که یک شیوه آن درست و شیوههاى دیگر غلط است.
برخورد مبتنى بر شناخت و احترام متقابل، برخورد صحیح با جنس مخالف است. در این شیوه، دختران و پسرانى هستند که به محض دیدن یکدیگر خود را نمىبازند و هیجان زده نمىشوند. اینان یک نگاه و یک کلام از جنس مخالف را به عشق تعبیر نمىکنندو آن را در ذهن خود و در رؤیاهاى خویش نمىپرورانند؛ بلکه در برخوردها در مجامع فامیلى، تحصیلى و... بسیار با وقار و سنگین برخورد مىکنند و در عین پرس و جو از احوال یکدیگر و پاسخ گویى به پرسشهاى آنان، دچار افراط در خنده و شوخى نمىشوند. آنان جنس مخالف را افرادى چون پدر، مادر، برادر و خواهر خود نمىدانند و آدابى را که از لحاظ شرعى و اجتماعى در برخورد با آنان لازم است، رعایت مىکنند. آنان بر اثر تربیت خانوادگى، برقرارى رابطه پنهان با جنس مخالف را بى معنا مىدانند و درباره روحیات جنس مخالف به حد کافى آگاهند و براى برقرارى روابط نیزدیک و صمیمى با جنس مخالف، برنامه دارند و آن را از طریق ازدواج و فراهم آوردن شرایط مقبول اجتماعى، به تحقق مىرسانند.
شیوههاى نادرست ارتباط
1. برخورد احساسى و هیجان زده این رفتار بر اثر عدم شناخت صحیح از جنس مخالف است و یک ابراز محبت ساده را نشانه عشقى عمیق مىدهند و هیجان زده مىشوند که معمولاً در دختران چنین واکنشى بیش از پسران به چشم مىخورد.
2. برخورد خشک و محدود؛ عدهاى از جوانان بر اساس تربیتهاى غلط، گاهى در میان خویشان و آشنایان از افراد غیر هم جنس اجتناب مىکنند و رفتارى سرد و یا خشن دارند؛ البته خشک نبودن هرگز به معناى رعایت نکردن حدود شرعى نیست؛ ولى رعایت موازین شرعى هم لزوماً به معناى بد اخلاقى و سرد بودن نمىباشد.
3. داشتن روابط پنهانى؛ داشتن روابطى مثل نامه نگارى، تماسهاى تلفنى و مخفیانه، گذشته از این که چه عواملى باعث این گونه روابط بین بعضى از جوانان ما شده، باید یادآور شویم که عواقب روانى و اجتماعى بسیار خطرناکى در این گونه روابط وجود دارد که متأسفانه بیشترین آسیب آن نصیب دختران ما مىشود.
4. افراط در معاشرت؛ بعضى از خانوادهها به بهانه اجتماعى کردن فرزندان خود سعى در ایجاد روابط افراط گونه بین پسر و دختر مىکنند که نوعى تبعیت کورکورانه از فرهنگ غربى است.
بنابراین به نظر اسلام شیوه صحیح در رابطه با جنس مخالف، همان شیوهاى است که توضیح آن گذشت.
در ارتباط با جنس مخالف، در حالى که در قالب شکل اول ارتباط برقرار مىکنید، از اصول بیان شده زیر پیروى کنید:
1. برخورد با جنس مخالف بر اصل تکبر ورزى استوار شده است؛ یعنى معیار و قانون برخورد با جنس مخالف متکبرانه بودن آن است. رفتار صمیمانه و چهره گشاده و لب خندان داشتن، براى مواجه با همجنس و محارم است؛ نه براى نامحرم و جنس مخالف. راه حفظ حریم و مصونیت و حرمت نهادن براى خود، تکبر ورزى است تا ناشناسان و نا محرمان به حریم شما بار نیابند؛ مگر آن که محرم راز شوند بد گویى و ناسزاگویى لازم نیست و رفتار متکبرانه داشتن لازم است. بى اعتنایى، خود برتر بینى، فاصله گرفتن، حریم براى خود قائل شدن از جلوههاى رفتارى مطلوب با جنس مخالف است.
2. به برخى از تأثیرات مثبت و اندک این ارتباط دل خوش نکنید و بدانید که انسانهاى پشیمان اندک اندک به خط قرمز رسیدند و از آن عبور کردند. اگر شما یک قدم جلو بگذارید، باید تا ده قدم از ارزشهاى خود عقبنشینى کنید. جاذبه طبیعى و زیستى دختر و پسر، به ویژه در سنین جوانى، زمینه انحراف ارتباطهاى انسانى را فراهم مىسازد. در محیط آموزشى هم نباید از آفاتى که در جاذبههاى زیستى ریشه دارد، غفلت کنید؛ زیرا روابط انسانى از این ناحیه، بسیار آسیبپذیرفته و به انحراف مىگراید. بر همین اساس شارع مقدس به ما هشدار مىدهد که هرگاه دو غیر هم جنس در قالب هر ارتباطى در مکانى خلوت و دور از دید دیگران قرار گیرند، شیطان آنها را به سمت روابط تهدیدآمیز مىکشاند و باید از آن محیط و ارتباط گریخت.
نکته دیگرى که به این حساسیت مىافزاید، تهدید مستمر و لحظه به لحظه این خطر است؛ یعنى در حالى که دیگر عوامل تهدید کننده، نیازمند زمان و مکان خاصى هستند تا آدمى را در معرض تهدید قرار دهند و در رفتار وى نفوذ کنند، این عامل همیشه نقش تهدید کننده دارد و انسان هوشیار نباید یک لحظه خود را از این تهدید در امان ببیند.
3. محیط آموزشى بدون ارتباط آموزشى نیست و طرف دوم این ارتباط، همیشه از جنس شما نیست. شاید شما در برخى اوقات مجبور به برقرارى ارتباط با جنس مخالف شوید؛ در این صورت، یقیناً از محدوده پیام آموزشى تجاوز نکنید و فقط به مبادله همین نوع پیام - در صورت مستقیم یا غیر مستقیم - اکتفا کنید. براى این که یقین کنید مخاطب شما پیام دیگرى دریافت نکرده است و پیام دیگرى مبادله نکردهاید، به نکات زیر بسیار پاى بند باشید.
1. به محض احساس دریافت پیامى غیر اموزشى، سریع رابطه را در همان لحظه قطع کنید.
2. در فضاى آموزشى مختلط، مواظب نگاه خود باشید و به پیامهاى شفاهى، کتبى و... افراد مزاحم توجه نکنید و حتى اگر به داد و فریاد متوسل شدند، ناشنیده گرفته، از موقعیت دور شوید.
3. در جمع دوستانى که به این نوع روابط دل خوش کردهاند، شرکت نکنید و حداقل وقتى به گزارش این نوع عملکرد خود مىپردازاند، از آنها کناره بگیرید.
4. توجه داشته باشید که هیچ انسان مبتلا به انحراف رفتارى با قصد و غرض قبلى به این وادى وارد نشده، بلکه دستهاى ناپیدایى او را به این هلاکت مبتلا ساخته است. شما نیز از حیله این دستها خود را در امان نپندارید؛ زیرا همیشه آنها با شما و در کمین شما هستند؛ گرچه شما از آنها فافل هستید.
منابع
1. جولیاتى وود، روانشناسى ارتباطات میان فردى.
2. محسنیان راد، روانشناسى ارتباطات.
3. روانشناسى ارتباطات اجتماعى.
4. مهرآرا، روانشناسى اجتماعى.